در دنیای امروز که ما انسانها بیش از هر زمان دیگری به اطلاعات دسترس داریم، همچنان با مشکلاتی اساسی در تفکیک واقعیت از دروغ مواجه هستیم. در زمانی که هوش مصنوعی، شبکههای اجتماعی و فناوریهای پیشرفته نقش قابل توجهی در زندگی ما ایفا میکنند، پرسشی بنیادی پیش میآید: آیا میتوانیم بهدرستی تشخیص دهیم چه چیزی حقیقت است و چه چیزی ترفندی برای گمراه کردن ما؟
در گفتوگویی جذاب و پرمحتوا با یووال نوح هراری، مورخ برجسته و نویسنده کتابهای پرفروشی همچون «انسان خردمند»، ما به بررسی عمیق این سوال میپردازیم. هراری با استفاده از بینش تاریخی و فلسفی خود، به موضوعات حیاتی همچون تأثیر هوش مصنوعی بر دموکراسی، روابط انسانی با فناوری و جزئیات شبکههای اطلاعاتی میپردازد. او بهویژه بر این نکته تأکید میکند که مشکل اساسی جامعه بشری، وجود اطلاعات نادرست است نه نقص در ذات انسانی.
این گفتوگو نگاهی وسیع به تعاملات پیچیده میان انسان، فناوری و اطلاعات دارد. آیا میتوانیم با تکیه بر تکنولوژیها و ابزارهای جدید از خود در برابر اطلاعات نادرست محافظت کنیم یا این تکنولوژیها خود میتوانند به ابزاری برای نابودی ما تبدیل شوند؟
در این بلاگپست، دیدگاههای هراری پیرامون این مسائل کلیدی را بررسی خواهیم کرد و به سوال بنیادی او خواهیم پرداخت: «اگر آنقدر باهوش هستیم، چرا آنقدر احمقانه عمل میکنیم؟»
آیا مشکل اصلی طبیعت انسانی است یا شبکههای اطلاعاتی؟
یووال نوح هراری در این گفتوگو به درستی به یک نقطه ظریف اشاره میکند: مشکل اصلی ما نه در طبیعت انسانی، بلکه در جریان و کیفیت اطلاعاتی است که به ما میرسد. به عقیده او تاریخ نشان داده است که ما هرچند توانستهایم دستاوردهای علمی شگفتانگیزی همچون سفر به ماه و کشف رمز ژنتیک داشته باشیم، اما همچنان در برابر ایدههای افراطگرایانه و جنبشهای عملاً مخرب همچون نازیسم و استالینیسم آسیبپذیر هستیم. آیا این نشاندهنده وجود یک نقص اساسی در شبکههای اطلاعاتی و نوع اطلاعاتی است که در اختیار داریم؟
این پرسش، ما را با چالشهای ساختاری اطلاعات در جوامع مدرن مواجه میکند. به عبارت دیگر، آیا اشکال اصلی ناشی از طبیعت انسانی است که ذاتاً نیاز به پیروی از اطلاعات نامعتبر و غیرواقعی دارد، یا این تنها نتیجه شبکههای اطلاعاتی ناکارآمد، نادرست و آلوده به منافع سیاسی و اقتصادی است؟
هراری معتقد است که انسانهای خوب وقتی با اطلاعات بد مواجه شوند، تصمیمات بدی میگیرند. پس اگر بتوانیم راهی پیدا کنیم تا اطلاعات را پالوده کنیم و سازوکارهای مؤثرتری برای سنجش واقعیت ایجاد کنیم، شاید بتوانیم از وقوع چنین فجایع تاریخی جلوگیری کنیم.
از همین منظر، میتوان پرسید که آیا تحول جدیدی همچون هوش مصنوعی میتواند به ایجاد شبکههای اطلاعاتی کارآمدتر کمک کند یا برعکس، همانطور که هراری هشدار میدهد، ممکن است این فناوریها آزادی انسان را بیشتر محدود کرده و بر حجم اطلاعات نادرست اضافه کنند؟ شاید اگر این فناوریها بدون نظارت و اصول اخلاقی مناسب به کار گرفته شوند، این مشکل حتی وخیمتر شود و کنترل واقعیتها بیش از پیش از دست ما خارج گردد.
نکتهای که میتوان از سخنان هراری برداشت کرد این است که قبل از آنکه فناوریهای پیشرفتهای چون هوش مصنوعی را به طور کامل بپذیریم، باید بررسی بیشتری روی تاثیرات آنها بر شبکههای اطلاعاتی انجام دهیم. اگر شبکههای اطلاعاتی همانگونه که هستند باقی بمانند و تسلیم سوءاستفادههای ایدئولوژیک و اطلاعات نادرست شوند، به جای کمک به پیشرفت انسانیت، ممکن است زمینهساز نابودی آن شوند.
نقش هوش مصنوعی در بهبود یا مخدوش کردن دموکراسیها
هوش مصنوعی هم میتواند به عنوان ابزاری برای بهبود دموکراسیها عمل کند و هم به شکلی تهدیدآمیز آنها را مختل کند. از یک سو، هوش مصنوعی میتواند دسترسی به اطلاعات گسترده و دقیقتری را فراهم کند و شهروندان را در اتخاذ تصمیمهای آگاهانهتر یاری رساند. شهروندان میتوانند با استفاده از منابع معتبر و تجزیه و تحلیلهای خودکار، به بینشهای جدید دست یابند و سیاستگذاریها بهبود یابد. اما از سوی دیگر، توانایی این تکنولوژی در ایجاد و پخش اطلاعات نادرست یا گزینشی میتواند دموکراسی را تهدید کند. الگوریتمهای هوش مصنوعی میتوانند در دست بازیگران سیاسی به ابزاری برای کنترل و هدایت افکار عمومی تبدیل شوند، امری که مستقیماً منجر به تضعیف حاکمیت مردم و افزایش پوپولیسم میشود.
یووال نوح هراری در این بحث بر این نکته تأکید میکند که مسئله اصلی عمق و کیفیت اطلاعاتی است که به جوامع و افراد داده میشود. او میگوید: «اگر انسانهای خوب اطلاعات بد دریافت کنند، تصمیمهای بدی نیز میگیرند». همین اطلاعات نادرست است که پایه شکلگیری ایدئولوژیهای خطرناک و توهمات جمعی میشود. تاریخ نشان داده که در دورانهای پیچیده و بحرانی، جوامع بر پایه اطلاعات غلط به سوی فاجعه کشیده شدهاند.
این موضوع به خوبی در ظهور رژیمهای فاسدی مانند نازیسم و استالینیسم مشهود بود. حال هوش مصنوعی میتواند این روند را تسریع کند، به ویژه اگر نهادهای دموکراتیک توانایی کنترل و تنظیم استفاده از آن را نداشته باشند.
بدین ترتیب، هوش مصنوعی به دموکراسیها این قدرت را میدهد که در بهترین حالت، بر پایه دانش و شفافیت تصمیمات بهتری بگیرند؛ اما در بدترین حالت، میتواند به ابزاری بدل شود که مانع از جریان اطلاعات واقعی به شهروندان شود و تقلب و فساد سیاسی را گسترش دهد. بنابراین، این تعادل شکننده بین تأثیرات مثبت و منفی هوش مصنوعی است که آینده دموکراسیها را تعیین خواهد کرد. سوالی که مطرح میشود این است که آیا انسانها میتوانند از ابزارهای دیجیتالی به نفع خود استفاده کنند، یا هوش مصنوعی به جای بهبود جامعه، آن را زیر سلطه ناخودآگاه جمعی و قدرتهای غیرشفاف درآورد؟
پرسش و پاسخ
مسئله اصلی که هراری در این ویدئو مطرح میکند، چیست؟
هراری تأکید میکند که مسئله اصلی بشر نه در ذات انسانی آنها، بلکه در شیوه استفاده و دسترسی به اطلاعات است. او مطرح میکند که اگر انسانها اطلاعات نادرستی در اختیار داشته باشند، حتی اگر نیت خیر داشته باشند، میتوانند تصمیمات مخربی بگیرند. این ایده که “مشکل ما، مشکلی اطلاعاتی است”، یکی از محورهای اساسی گفتگوی اوست.
به عقیده هراری، نقش هوش مصنوعی در آینده دموکراسیها چگونه خواهد بود؟
هراری به فرآیند گسترش هوش مصنوعی در جوامع اشاره میکند و این سؤال را مطرح میکند که آیا هوش مصنوعی میتواند به دموکراسیها کمک کند یا خطراتی برای آنها به همراه خواهد داشت. او نگرانیهایی درباره آینده مطرح میکند، از جمله اینکه هوش مصنوعی اگر به شیوه نادرستی استفاده شود، میتواند به سادگی منجر به تصمیمات ناعادلانه و حتی تخریبی شود و کنترل بر اطلاعات را از دست انسانها خارج کند.
هراری چه توضیحی درباره روایتهای کاذب در طول تاریخ ارائه میدهد؟
هراری به این نکته اشاره میکند که حتی جوامع بسیار پیچیده و پیشرفته در تاریخ، مانند جوامع قرن بیستم و بیست و یکم، همچنان در برابر افکار نادرست و فرقهگرایی آسیبپذیر هستند. او مثالهایی مانند استالینیسم و نازیسم را مطرح میکند که نشان میدهند چگونه اطلاعات نادرست به شکلگیری ایدئولوژیهای مخرب و سیاستهای ویرانگر منجر شدهاند. این مسئله، از دید او، یکی از چالشهای مهم تاریخ بشر است.
هراری به چه نتیجهای میرسد درباره اینکه چرا با وجود هوش و پیشرفتهای علمی، انسانها هنوز مشکلات بزرگی ایجاد میکنند؟
هراری این پرسش کلیدی را مطرح میکند که “اگر ما اینقدر باهوش هستیم، چرا اینگونه عمل میکنیم؟” او به این نتیجه میرسد که با وجود دستاوردهای عظیم علمی مانند سفر به ماه، شکافتن اتم و ایجاد هوش مصنوعی، انسانها همچنان در آستانه نابودی خود قرار دارند؛ دلیل این تناقض، از دید او، نه در ذات انسانها، بلکه در نحوه ساختار شبکههای اجتماعی و اطلاعاتی است که پیشفرضی برای استفاده نادرست از قدرت ایجاد میکنند.
چه بحثهایی در مورد آیندهای که انسانها فقط با هوش مصنوعی تعامل دارند، مطرح میشود؟
هراری از برخی سناریوهای محتمل آینده صحبت میکند که در آن انسانها ممکن است بیشتر به جای ارتباط با یکدیگر، به هوش مصنوعی وابسته شوند. او پرسشهایی مطرح میکند که آیا تعاملات انسانی به صورت سنتی میتواند در چنین عالمی باقی بماند و یا اینکه هوش مصنوعی تصمیمگیریها و رابطههای انسانها را تحت تأثیر قرار خواهد داد. از طرفی برخی استدلالها میتوانند به نفع توسعه این فناوریها باشند، اما از طرف دیگر نگرانیهایی وجود دارد که مبادا این تعاملات مصنوعی به آسیبهای عاطفی و اجتماعی منجر شود.
هراری چه نگرانیهایی در مورد هوش مصنوعی در آینده دارد؟
هراری به وضوح نگرانیهای جدی خود را درباره سوءاستفاده از هوش مصنوعی در سطح جهانی بیان میکند. بدترین سناریویی که او مطرح میکند، از دست رفتن کنترل انسانها بر اطلاعات و تصمیمگیریها است. اگر هوش مصنوعی به جای بهبود وضع، به ابزاری برای کنترل و دستکاری اطلاعات تبدیل شود، ممکن است آینده دموکراسیها و حتی موجودیت جوامع انسانی به خطر بیفتد.
سخنان پایانی
در پایان این دیالوگ تأملبرانگیز با یووال نوح هراری، ما با سوالات اساسیتری مواجه میشویم:
آیا میتوانیم واقعیت را از دروغ متمایز کنیم؟
چطور میتوانیم اطمینان حاصل کنیم که اطلاعاتی که به دست ما میرسد واقعاً درست است؟
|با ظهور هوش مصنوعی و افزایش قدرت شبکههای اطلاعاتی، آیا در معرض خطاهای پیچیدهتری قرار خواهیم گرفت یا این تکنولوژی نوظهور میتواند راهی برای جلوگیری از گمراهیهای گذشته پیدا کند؟
از سوی دیگر، آیا مشکلات اطلاعاتی که هزاران سال جامعه بشری را تحت تأثیر قرار دادهاند، با استفاده از فناوریهای جدید حل خواهند شد؟
یا ممکن است این فناوریها، با توانایی بیسابقهشان در دستکاری دادهها و اطلاعات، چالشهای تازهای برای ما ایجاد کنند؟
این پرسشها نه تنها در مورد تکنولوژی بلکه درباره خود انسانها و چگونگی مدیریت دانش و قدرت ماست. همانطور که هراری اشاره میکند، شاید مشکل اصلی در ذات اطلاعات نهفته باشد. اما ما چطور میتوانیم این مشکل را حل کنیم؟ آیا آیندهای وجود دارد که در آن بتوانیم از پتانسیل علم و هوش مصنوعی به نفع خود استفاده کنیم، بدون اینکه قربانی اطلاعات غلط و تصمیمات نادرست شویم؟
این بحث باز است و شاید هیچ پاسخ قطعی برای این سوالها وجود نداشته باشد. شما چه نظری دارید؟ چگونه باید به این دوران پیچیده دیجیتال و تکامل اطلاعات برخورد کنیم و چه راهحلهایی میتواند ما را از مسیر نادرستی که در حال حاضر در آن قرار داریم دور کند؟